جدول جو
جدول جو

معنی قائم هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو

قائم هاکردن
مخفی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قائم کردن
تصویر قائم کردن
بر پا داشتن، ثابت و استوار کردن، محکم کردن، پنهان کردن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ زَ دَ)
نصب کردن. بپا داشتن. افراشته کردن. ثابت و پایدار و برقرار نمودن، پنهان کردن. (ناظم الاطباء). غائم کردن. قایم کردن
لغت نامه دهخدا
نفله کردن، غارت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
مطیع کردن، رام کردن
فرهنگ گویش مازندرانی